English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1633 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
giffen good U کالای گیفن
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
common goods U کالای مورد نیاز عموم
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
buyer's over U حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
captain a protest U افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
demanded U تقاضا کردن تقاضا
demand U تقاضا کردن تقاضا
demands U تقاضا کردن تقاضا
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
external good order U اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
cost of goods purchased U قیمت تمام شده کالای خریداری شده
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
re attachment U در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
limited editions U کالای محدود
dead stock U کالای بنجل
luxury good U کالای لوکس
rip-off U کالای قلابی
rip-offs U کالای قلابی
labeled cargo U کالای ویژه
inferior good U کالای پست
merchandise U کالای تجارتی
in wards U کالای رسیده
knit goods U کالای کش بافت
importing U کالای وارده
import U کالای رسیده
final goods U کالای نهائی
fakement U کالای قلب
end item U کالای ضروری
Contraband goods. U کالای قا چاق
economic good U کالای اقتصادی
easy commodity U کالای نا مرغوب
import U کالای وارده
imported U کالای رسیده
importing U کالای رسیده
delivery U کالای ارسالی
goods in pledge U کالای گروی
consignment U کالای ارسالی
goods afloat U کالای در راه
frustrated cargo U کالای متروکه
frustrated cargo U کالای سرگردان
free good U کالای رایگان
imported U کالای وارده
shipment [American] U کالای ارسالی
purpose made U کالای سفارشی
commodity U کالای مصرفی
consumer brand U کالای پر مصرف
shoddy U کالای تقلبی
staple U کالای عمده
stapled U کالای عمده
stapling U کالای عمده
jetsam U کالای اب اورد
contraband U کالای غیرمجاز
contraband U کالای قاچاق
the goods in question U کالای موردبحث
stolen goods U کالای مسروقه
business goods U کالای تولیدی
consignment U کالای امانی
scaron U کالای کمیاب
smuggled goods U کالای قاچاق
smuggled merchandise U کالای قاچاق
consignments U کالای امانی
class i property U کالای طبقه 1
class ii property U کالای طبقه 2
bonded good U کالای گمرکی
commodities U کالای مصرفی
normal good U کالای عادی
normal good U کالای معمولی
general cargo U کالای معمولی
consumer goods U کالای مصرفی
flotsam U کالای اب اورده
naval stores U کالای دریایی
consumer's goods U کالای مصرفی
wage good U کالای مزدی
limited edition U کالای محدود
consigned inventory U کالای امانی
request U تقاضا
requested U تقاضا
requesting U تقاضا
postulated U تقاضا
requests U تقاضا
postulate U تقاضا
rogation U تقاضا
requisitions U تقاضا
postulates U تقاضا
solicitation U تقاضا
requisition U تقاضا
requisitioning U تقاضا
requisitioned U تقاضا
postulating U تقاضا
exigence U تقاضا
suits U تقاضا
importance U تقاضا
suited U تقاضا
suit U تقاضا
prayers U تقاضا
demanded U تقاضا
prayer U تقاضا
demands U تقاضا
demand U تقاضا
staple goods U کالای بسیار ضروری
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
consignment U کالای ارسال شده
stock in trade U موجودی کالای مغازه
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
commodity market U بازار کالای مصرفی
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
ban item U کالای ممنوع الورود
consignee U گیرنده کالای ارسالی
swag U کالای دزدیده شده
perishable U کالای فاسد شونده
perishable U کالای فاسد شدنی
perishable U کالای سریع الفساد
pilefered shipment U کالای حراج شده
the free list U صورت کالای بی گمرک
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
finished product U کالای اماده فروش
shipments U کالای در حال حمل
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
shipment [American] U کالای ارسال شده
standard U کالای جانشین رزمی
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
delivery U کالای ارسال شده
consignments U محموله کالای ارسالی
velveting U کالای مخملی مخمل
shipment U کالای در حال حمل
importable U کالای قابل واردکردن
inwards U واردات کالای رسیده
dead stock U کالای بدون خریدان
standards U کالای جانشین رزمی
scrap-heap U انبار کالای قراضه
scrap heap U انبار کالای قراضه
consignment U محموله کالای ارسالی
consignment U کالای امانت فروش
consignments U کالای امانت فروش
requisitioning U تقاضا کردن
applier U تقاضا کننده
requisitions U تقاضا کردن
demands U تقاضا کردن
demand U تقاضا کردن
law of demand U قانون تقاضا
requisitions U چیزمورد تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
requisitioning U چیزمورد تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
demanded U تقاضا کردن
requesting U تقاضا خواسته
request U تقاضا خواسته
offer and demand U عرضه و تقاضا
pleas U تقاضا استدعا
adjure U تقاضا کردن
plea U تقاضا استدعا
requisition U چیزمورد تقاضا
requisition U تقاضا کردن
requisitioned U چیزمورد تقاضا
requests U تقاضا خواسته
requested U تقاضا خواسته
supply and demand U عرضه و تقاضا
demand surface U میزان تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
elasticity of demand U کشش تقاضا
excess demand U فزونی تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
quantity of demand U مقدار تقاضا
application U فرم تقاضا
applications U فرم تقاضا
demand side U ستون تقاضا
claimed <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
demanded <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
Recent search history Forum search
1olivine
1Vintage style
1tink and grow rich
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1strong
1لطفا بیاین دنبالمون
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
2مهرآسا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com